چهارشنبه، آذر ۲۸

دلتگی آقا بابایی

سلام آقا بابایی
خوبی،منو که فراموش نکردی ؟ (امان از دست دنیایه بی وفا)
تخت خوشگلم خوبه؟اتاقمو که به هم نریختی؟شنیدم می خوای بیای اینطرفا
بی خیال بابا من جام خوبه، بذار یه چند ماه دیگه بمونم
میخای بیای چکار؟ مگو تو کار نداری؟ اگه تو بیای پس کی کار کنه و هزینه های جاری و سرمایه ای منو پرداخت کنه؟ مگه تو نمی دونی من خرج دارم؟ مگه نمی دونی که من باید واسه پوستم یه سفر توپ برم؟
بسکه لُپَمو ماچوندن (بوس کردن) لُپم حساس شده پس باید طرف عید واسه پوستم یه سفر برم اروپا(دکتر گفته) ،تازشم می خوام اولین عیدمو اون طرفا باشم آخه میگن اونجا یه خبرایی هست می خوام برم ببینم چه خبرایی هست
آقا با باجون شرمنده من دبی موبی حالیم نیست فقط اروپا
مگه پشت تلفن زار نمی زدی که کارم زیاده؟ مگه قرار نیست از بابت اون اینترنت اندرونی (بهش میگن اینترانت) هفته دیگه سرتو پخ پخ کنن؟ به من ربطی نداره من دیگو خسته شدم بسکه واسه شما به رئیستون رو انداختم. به من چه (ببخشید بی ادب شدم نه؟)
خوب حالا گریه نکن پاشو بیا اینجا سعی می کنم اگه وقت داشتم تو تکمیل کارات یه کم کمکت کنم ( البته قول نمی دما)
فعلا خداحافظ
شرمنده عکسای جدیدم زیر چاپن نمی تونم بذارم تو وبلاگم.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

به به به ... آقا كيان
چطوري كاكل زري؟
لوگو نو مبارك. مي بينم كه اين بهبود مستمر(continous improvement)حسابي باباتو تحت تاثير قرار داده. ولي خدايش وبلاگت با كلاس شده. ولي از قول من به اين طراحه بگو يه كم سليقه داشته باش . . .

ناشناس گفت...

سلام آقا كيان گل
آب و هوا چطوره ؟ خوش مي گذره؟؟
هنوز پا نگرفته هواي فرنگ رفته تو سرت اگه پابگيري ديگه چه شود.
عجله نكن اروپام ميري يواش يواش