جمعه، بهمن ۵

گردش روزانه من

امروز طبق معمول روزای تعطیل خانم مامانی منو دَک کرد و تحویل آقا بابایی داد (طفلی آقا بابایی)
آقا بابایی هم از خوشحالیش با دقت فراوان و دست فرمون من ماشینمو از تو پارکینگ زد بیرون ،آب و روغنشو عوض کرد،چرخاشو بالانس کرد ، منو شال و کلاه کرد و بعد زد به دل خیابون


از اون جایی که جمعه ها من آفم پس رانندگی رو سپردم به آقا بابایی(خدا رحم کنه) .البته جهت تسهیل کار آقا بابایی ،خانم مامانی مسیر رو با Navigation ماشینم به شرح زیر تنظیم کرد:
1- فروشگاه (جهت خرید)
2- خونه (جهت تحویل خریدا)
3- بین رفت و برگشت اگه شد یه سری هم آقا کیانو ببر خیابون،کنار دریا،میدون ششم بهمن،سنگی ،میدون امام ، بیسیم
4- زود برگرد خونه*
5- بَچَم سرما نخوره *
* دو مورد آخرو خانم مامانی در Navigation آقا بابایی تنظیم کرد.
پس از برو و بیا و مراسم عرق ریزون آقا بابایی با بررسی مسیر به نتایج زیر رسیدم (جهت استفاده سایر نی نی ها)
1- اون آقا پلیسه ای که به بابام گواهینامه داده باید انداخت تو دریا تا کوسه ها،هاپولیش کنن
2- دفعه دیگه که آقا بابایی راننده ماشین من بشه چرخای ماشینمو ضد ضربه می کنم (جهت مقاوم شدن در مقابل هدف گیری بی نقص آقا بابایی در عبور از پستی و بلندیها)
3- رئیس اداره هواشناسی به جای پیش بینی هوا باید بره پفک و قاقالی بفروشه (به جهت سرد شدن غیر منتظره هوا)
4- دریا باید از جلوی خونه ما رد بشه تا مسیر من اینقدر طولانی نشه
5- خانم مامانی باید روز قبل ازگردش روزانه من با ماشین آقا بابایی تشریف ببره خریداشو بکنه(ماشین من که گاری نیست)

6- دفعه بعد از عینک Polarized مناسب با میزان جذب بالای تشعشعات مضراستفاده کنم
7- عطای گردش با آقا بابایی توسط ماشین خودم را دو دستی به لقایش ببخشم
8- فردا صبح اول وقت چرخای ماشین آقا بابایی رو پنچر کنم بعدش چهار تاشو بندازم تو دریا ،اگه رسیدم دو تا خط مَشتی هم بندازم رو ماشین آقا بابایی(تا دل ماشینم خنک بشه)

یکشنبه، دی ۱۶

من سردمه میخوام برگردم

یه سلام کوچولو و مامانی (مثل خودم) به عزیزانی که منتظر پست جدیدم بودن میکنم

چکار کنم از دست این عمو سرمایی ،همش با خانمش دعواش میشه بعدش چون مث آقا بابایی زورش نمیرسه میره سراغ بالشتهای بیچاره و پنبه هاشو میریزه رو خونه من و پدربزرگی

اصن فکر نمیکنه که من سردم میشه ، تازه رو خونه قارقارکا هم میریزه تا من نتونم با قارقارکا برگردم خونه خودم و آقا بابایی

آقا بابایی خودت بیا دنبالم ، بسکه ندیدمت قیافت داره یادم میره،اصن به خانم مامانی بگو منو بذاره تو یه پر قوی گنده (چینی نباشه ها) بعدش با DHL سفارشی بفرستتم پیش خودت نه بگو بفرستنم تو بغل خودت آخه اونجا راحتترم

باشه آقا بابایی ؟ میگی پُستم کنه؟ اگه پول پست هم نداری (7 کیلو ،کیلویی 60 هزار به عبارتی میشه ناقابل 420 هزارتومن) بگو تا یکی از پستونکامو بزارم رهن بانک اداره تون تا بهت وام بدن

به جان آقا بابایی اگه من تا آخر هفته خونه خودت نباشم ازت قهر میکنم و میرم خواننده میشم شایدم اومدم اداره تون و همکار خودت شدم آخه شنیدم اداره تون کمبود نیرو داره ، از الان گفته باشم کمتر از ناظر پیمانکارتون قبول نمی کنما.

بالاخره از من گفتن حال تو خواهی پند گیر و یا بازم پند گیر

فعلا بای بای ، از دور بوست می کنم . ماچ چ چ چ......