چهارشنبه، خرداد ۲۲

درد دل آقا بابایی با بنده

گاهی اوقات من وآقا بابایی از شکم سیری و بیکاری میرم توی حیاط تا علاوه بر برنزه کردن پوستمون یه کمی هم خاطرات گذشتمونو مرور کنیم حتما می پرسید چرا حیاط ، آخه اونجا به خاطر وجود مبارک مارمولکها تنها جایی که خانم مامانی مزاحممون نیست .
یه روز از اون روزها که تو حیاط داشتم به یه مارمولک گنده که بی اجازه اومده بود تو حیاطمون سنگ می انداختم ( شوخی کردم بی جنبه ، بابام سنگ می انداخت) آقا بابایی یه آهی از ته گلوی مبارکش کشید و گقت: ای روزگار بی پدر (بابایی بی ادب)

از قضا من هم دوزاری ام افتاد که ای دل غافل مامان خانمی بیا که آقا بابایی از دست رفت
آقا بابایی وقتی دهان باز منو که نشانه تعجبم بود دید گقت آره کیان جان، پسر گلم،چی بگم اون قدیما همه دور هم جمع می شدن ، خبری از نی نی جیغ جیغو نبود ، همه چیز ارزون بود ، دو زنی مجاز بود، نفت سر سفره ها بود و ....
من که از جمله آخرش سر در نیاورده بودم جهت روشن شدن افکار عمومی و افکار پدرم گفتم آقا بابایی گل غمت نباشه که مورد اولت حله چون الان واسه جنابعالی من + خانم مامانی واسه جمع شدن دورت کافی هستیم دیگه تو فکر جمع و منها نباش

در مورد دوم هم باید به شما خواننده عزیز عرض کنم که منظورش از نی نی جغ جغه من نیستم آخه من دیگه از فاز نی نی در اومدم و فکر کنم الان دیگه نزدیک نونهالیمه تازشم ، زمان نی نی بودنم فقط شبها که آقا بابایی خواب بود گریه می کردم اونم نه همه جا بلکه دم گوش آقا بابایی زبون بسته!

در مورد جمله سوم آقابابایی یعنی ارزونی باید عرض کنم که چون آقا بابایی با من رودربایستی داره روش نشد بگه همه چیز نی نی ها ارزون بود ولی در این موردهم منظورش من نیستم آخه از اونجاکه من زرنگ بودم همون روز اول تولدم سرمایه هامو دادم به وکیلم تا یه جایی واسم سرمایه گذاری کنه پس خرجم از اونجا تامین میشه و دستم تو جیب خودمه نه آقا بابایی گلِ گلابی

و اما می پردازیم به جمله چهارم آقا بابایی یعنی مجاز بودن دو زن داشتن واسه آقا بابایی ها خصوصاً آقا بابایی ناز و هاکوپیان پوش خودم، چیه آقا بابایی ها قند و شکر تو دلتون آب شد؟ نه عزیزانم از اونجایی که این نوشته ها جنبه فرهنگی و آموزشی داره باید جوابم با ادله کافی و علمی باشه پس این مورد رو تا خودم تست نکنم نمیتونم نتیجشو بهتون بگم آخه میخوام جوابم علمی باشه نه از روی علاقه زیادی به خانم مامانی(1)


پاورقی (1) :لازم به ذکر می باشد که خانم مامانی دلیل ملیل و همچنین مجاز پجاز حالیش نیست

من فعلا به خانم مامانی کاری ندارم اون خودش میدونه و آقا بابایی و احتمال دو تا شدن تنبون آقا بابایی.من خیلی زرنگ باشم باید کلاه خودمو بچسبم ، مامانی سیخی چن (اینجا شو یواش نوشتم !)و گرنه یه روزی از این روزا که آقا بابایی از سر کار برمی گرده به جای اینکه یه هندونه مَشتی تو دستش باشه یه نی نی تپل مپل تو دستشه (مانند شکل زیر )و میگه کیان جان بابایی بیا بابایی ، این نی نی جدیده،از این به بعد تو دیگه داداش بزرگترشی !


لبته من بیدکی نیستم که با این فوت فوتکای بابایی بلرزم پس اگه روم به دیوار این اتفاق وحشتناک افتاد هروقت که آقا بابایی به سر کار مشرف شدن دو تا عکس پائینی رو می دم خانم مامانی و میگم خانم مامانی آیه نازل شده که اونایی رو که با رنگ قرمز در تصاویر می بینی(Bad-No-Wrong-Don't) باید انجام بدی (-;



۱ نظر:

ناشناس گفت...

آفرين پسر شجاع از مارمولك نمي ترسه تازه سنگم ميندازه!!!
ماماني رودرياب پسر خوب!!!